ماهی
ساده اما سخت
درباره وبلاگ


خدایا قلبم را پر از مهربانی کن و محبت را از من نگیر




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 146
بازدید دیروز : 20
بازدید هفته : 233
بازدید ماه : 226
بازدید کل : 80138
تعداد مطالب : 104
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
صدرا

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:, :: 15:29 :: نويسنده : صدرا

{{{توی یه اقیانوس بزرگ و بین همه ماهی ها یه ماهی زندگی میکرد که بدنش شفاف بود و قلب مهربونش روشن روشن و صادقانه به همه محبت میکرد وفقط ذر برابر همه محبتهاش محبت میخواست و اینکه مثل خودش شفاف باشند.

خصلت این ماهی این بود که اگه از کاری دلش میگرفت یا غم از کسی به دلش میامد بدنش کدر می شد و البته به خاطر صبوری که داشت این اتفاق دیر براش پیش میامد اما اگه روزی تیرگی به قلب و بدنش میرسید مثل خوره تمام تنش رو می گرفت و ماهی برای اینکه بقیه نفهمند که دل او هم مثل همه تار و سیاه شده گوشه ای پناه می برد  و دیگه در دید دیگران نبود تا نبینند که او دیگه نمیخنده، تا نبینند که زندگیش سیاه شده، تا نبینند که تنهاست، تا نبینند محبتهاش جواب نداشت که تا نمیره محبت از دیدن حال او که تا عشق زنده بماند حتی بی او .

توی اون کنج تنهایی چشم ماهی به صدف یه حلزون میوفته که خالیست با خودش فکر میکنه شاید اون حلزون خانه جدیدی پیدا کرده و یا حتی از این اقیانوس کوچ کرده ، پس فکر میکنه حالا که تنهام و دیگه شفاف نیستم بهتره برم توی این صدف تا آروم بگیرم از غمی که دوست به دلم آورده و وقتی برای اولین بار پا به خانه حلزون گذاشت از سکوت و سکونش دلش گرفت و طاقت نیاورد و بیرون آمد اما باز هم دلش گرفت وقتی دور و برش رو که به خاطر اون توی صدف طاقت نیاورد بود رو خالی دید وقتی محبتهاشو به باد دید وقتی چشم مهربونی رو نگران قلب تار شده اش ندید باز آرام به داخل صدف خزید و این بار مدتها طول کشید تا آن هم بی هدف سر از صدف بیرون بیاورد و می دانست که دلی، دل نگران او نیست و هر چه محبت کرده از یاد رفته و همان کنج صدف چه ارام با یاد مهربانی های گذشته سر خوش است و چه شیرین است برایش چشم انداز گذشته.}}}

ماهی مهربون بدون هنوز هم محبت ارزش داره، همون کنج صدف بمان و بدان که قدر محبت بی الایش و صمیمی از یاد کسی نمیره و با همه زیبایی دنیا باز هم محبت به یادماندنی تر است، بمون و منتظر باش که روزی در همان کنج تنهایی با ضربات در و قلبی، باز به بیرون سرک خواهی کشید و وقتی محبت را در برابر خودت ببینی باز هم زلال خواهی شد و باز هم لبخند را بر لبهای خود تجربه خواهی کرد.

اما ای کاش آن روز در تیرگی مطلق تو نباشد 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: